علی آقاعلی آقا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

من و پدر و پسر

علی جونم میتونه بشینه

پسر شیرین تر از عسلم شنبه 26/5/92 مامان مریم نشوندت و شما بدون کمک راحت نشستی خیلی هم هنگ کردی و حسابی هم مشغول کشف دنیا از این زاویه شدی ...
28 مرداد 1392

ماست خوری

عزیزم عکسای ماست خوریتو که قولشو داده بودم واست میذارم مامانی نمیدونی چقدر غذا دادن بهت سخته دیوونم میکنی واسه یه ذره غذا از بس اذیت میکنی اونقدر زیز قاشق میزنی که دلم میخواد با همون قاشق بکوبونم توی سرم ولی ماست رو اونقدر با علاقه میخوری و اونقدر واسه خوردنش خودتو میندازی رو ظرف آدم فکر میکنه از آفریقا اومدی نمیدونی چقدر هرس میخورم وقتی 6 صبح واست شیر برنج درست میکنم و 12 ظهر سوپت حاضره در حالی که هنوز خودمون غذا نداریم اون وقت اونقدر سر غذات آدمو اذیت میکنی  بیچاره مامانا چقدر طفلکین ...
28 مرداد 1392

اولین مروارید

علی جونم اولین دندونت همزمان با سالگرد ازدواج من و بابا یعنی 14 تیر در اومد شما 5 ماه و 1 هفته ای بودی عزیزم خیلی دندونت نازه مامانی  مامان فدای اولین مرواریدت بشه عزیزم چقدر زود داری بزرگ میشی عزیزکم عزیزم جدیدا از خودت صدا های جدید در میاری و از روزی که دندونت در اومده بیقراری و شب بیداریتم تموم شده  هنوز باورم نمیشه از بس شبا جیغ میزدی و گریه میکردی صدات گرفته بود اولش فکر کردم خروسک گرفتی و بردمت دکتر ولی دکتر گفت خوبی و احتمالا تارای صوتیت خسته شدن!!!!!!!!  صدات خیلی با مزه شده بود وقتی میخوای خودتو واسمون لوس کنی صداتو نازک میکنی ولی چون صدات گرفته بود بعد یه ساعت زور زدن یه صدای عجیب از خودت در میاوردی و متعجب ما ر...
27 مرداد 1392

یه خبر خوب

عزیزم امروز یه خبر خیلی خوب شنیدم خدا همه ی نی نی ها و ماماناشونو صحیح و سالم نگهداره  آمینننننننننننن
23 مرداد 1392

آرامش بعد از طوفان

عزیزم وضعیت مزاجیت یخورده خراب شده بود و حسابی ... شده بودی و پات سوخته بود واسه ی پوشک سوختگی واست موستلا گرفته بودم ولی این دفعه اثر نکرد و منم واست مادرکر گرفتم و یه شب کامل نبستمت و تا صبح واست کرم زدم و بالای سرت بیدار بودم وقتی واست کرم میزدم آه از نهادت بلند میشد جیگرم کباب میشد حال و روزتو میدیدم تا صبح ناله کردی ولی صبح انگار یه خورده بهتر بودی و آروم خوابیدی مامان فدات بشه عزیزم خدا کنه هیچ مامانی هیچ وقت اشک بچشو نبینه که خیلی سخته آمین ...
22 مرداد 1392

عید فطر مبارک

عید فطر همه مبارک طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق ان شاالله پسرنازم اولین عید فطر شما هم مبارک باشه گلم نمیدونی وقتی واست فطریه کنار گذاشتیم چقدر ذوق کردیم کوچولوی نازم خیلی دوستت داریم  حاضر شدی با هم بریم عیددیدنی ...
22 مرداد 1392

دندونای دردسرساز

عروسکم فکر کنم دوباره داری دندون در میاری چون دوباره زدی تو کار شب بیداری و منم باهات بیدارم و حسابی زندگی از دستم در رفته ساعت خواب بدنم حسابی بهم خورده و با تو تنظیم شده کلا روزا با هم خوابیم  و شبا بیدار   بابایی هر وقت ما رو میبینه خوابیم و هر وقت ما بابایی رو میبینیم بابایی خوابه  خلاصه درگیریم دیگگگهههههه دیگه اینکه ماستو با یه لذتی میخوری که همه هوس ماست میکنن وقتی میبیننت و اونقدر ملچ و مولوچ میکنی انگار شیشلیگ میخوری ولی حالت از برنج به هم میخوره  و اونقدر ادا در میاری آدم فکر میکنه خدایی نکرده داری خفه میشی  حالا میذارم عکساشو بعدا... دیشب اونقدر غلت زدی که دیگه سر من داشت گیچ میرفت  و...
17 مرداد 1392

کوچولوی شیرین

عزیز دلم بهترینم خیلی دوستت دارم تو بهترین هدیه ی خدا به مایی نمیدونی چقدر شاکرم که دارمت کوچولوی نازم لبخندت زیباترین لحظه دنیاست عاشششششششقققققتتتممممممممممممممم ...
17 مرداد 1392

کارای جدید!!!!

یه سری کار جدید یاد گرفتی مونسم مثلا وقتی میذاریمت روی پامون و میگیم بیا اسب سواری کنیم و پامونو تکون میدیم میگیم پیتکو پیتکو تو هم از خودت صدا در میاری و میگی آآآآآآآآآآآآآآآ وقتی میزنیم روی دهنمون و میگیم آآآآآآآآآ بعد دستمونو میذاریم روی دهنت شما هم میگی آآآآآآآآ الان حسابی شیطون و خوردنی شدی عااشششششششششققققتتتتتممممممممم   اینجا حاضر شدی بریم مهمونی خونه ی دایی ...
15 مرداد 1392